رمان جیمین

🧸shadow of love:{part 7} 🍁

× میدونی که امروز با یک پسره دعوام شد .... راستش نمی دونم ولی چرا احساس میکنم همون پسره که تو هواپیما بود هستش
÷ چی ...
× رنگ موهاش ، قدش، اخلاقش.... نمی دونم گیجم
÷ دعوای چی کردید
× خوب من بهش گفتم ....... ( ماجرا رو تعریف میکنه )
÷ از دست تو اگه اتفاقی برات میفتاد چی ...
× کاری نمی تونست انجام بده ...
@ راست میگه ات دیگه باهاش حرف نزن ..
× حالا چیکار کنم
÷ میتونی پیش لنا بشینی ....
× اره فکر خوبیه ...
! سلام زنگ خورده نمیخواید شما برید سر کلاستون
× وای بچه ها بدوید ....

ویو ات: با دخترا شروع کردیم به دویدن اونا از من تند تر میرفتن خواستم سرعتم رو زیاد کنم که محکم به کسی خوردم سرمو بالا گرفتم که با یک پسر مواجه شدم چنقدره جذابه ...
× اااا ببخشید شرمنده ( تعظيم میکنه )
' مشکلی نیست ( لبخند)
' اسمت چیه
× ها من ات ... کیم ات ( لبخنده ضایعه )
' خوشبختم ات ..
× اسم تو چیه
' کیم تهیونگ
× خوشبختم تهیونگ
' منم همینطور ات....
× وایییی ( داد)
' چی شد....
× کلاس...
' باشه خدانگهدار
× خدانگهدار
× با سرعت به سمت کلاس رفتم و با در زدن وارد کلاس شدم همه نشسته بودن و استادم در حال حل مسئله بودم ... خواستم برم سر جام بشینم که دوباره همون پسره رو دیدم... مگه اینا قرار نبود یک زنگ‌ فقدر تو ‌کلاس ما با....
استاد: ات چرا وایستادی
× ببخشید.... میشه جامو عوض کنید ....
استاد: نمیشه ، باید فردا جاها درست بشه ...
× چشم
× سرجام نشستم که پسره نگاهی بهم کرد و پوزخنده زد و سرشو دوباره روی میز گذاشت و خوابید اااا پسرهه چندش نگاهمو به تخته دادم که همون موقع.....


ادامه دارد🏞



چرا انقدر از رمان جیمین کم حمایت میشه دوست ندارید خواهش میکنم بگید🥺🦋
دیدگاه ها (۱۵)

رمان جیمین[ پارت ۷]

رمان جیمین ( سایه عشق پارت ۶)

های رمان قبلی که نوشتم چون گفتین بد ادامه نمیدم میخوام یدون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط